۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

دربارهٔ آرش

کهن‌ترین جایی که در آن به داستان آرش پرداخته شده‌است، یشت‌ها می‌باشد. استورهٔ آرش که به روزگار پادشاهی منوچهر و تازش تورانیان و انداختن تیر از کوه البرز برای تعیین مرزهای دو کشور می‌پردازد نمونه‌ای از جان‌فشانی در راه پاسداری از میهن است. با شگفتی بسیار در شاهنامه بدین داستان پرداخته نشده‌است، ولی در این نسک ارزشمند البته اشاره‌ای به داستان آرش شده‌است، برای نمونه در این بیت:
چو آرش که بُردی به فرسنگ تیر چو پیروزگر قارن شیرگیر

گویا که این داستان در روزگار فردوسی شناخته شده بوده‌است و شاید ازین رو فرزانهٔ توس یک‌راست بدین داستان نپرداخته‌است.
نام آرش در اوستا به ریخت ارخشه و در پهلوی ایرشی آمده‌است. نویسندگان دورهٔ اسلامی هم بدو پرداخته‌اند، طبری نام وی را به ریخت ارشسیاطیر آورده و وی را سالار تیراندازن سپاه شاه منوچهر می‌نامند. یا این اثیر وی را با نام پهلوی‌اش –ایرشی- می‌خواند و به داستان پرتاب تیر او می‌پردازد. جز تاریخنگاران چامه‌سرایان بسیاری نیز در روزگار اسلامی به خود داستان آرش یا بیان تمثیلی آن در شعرهایشان بسیار پرداخته‌اند، برای نمونه انوری، خواجوی کرمانی، فخرالدین اسعد گرگانی، قاآنی، عطار، خاقانی، نظامی و ...
برای نمونه نظامی درجایی چنین می‌گوید:
گویند که بود تیر آرش چون نیزهٔ عادیان سنان‌کش

یا در جای دیگر همو باز نیز بدین داستان اشارتی دارد:
سلاح سخن بست و ترکش گشاد ز جعبه کمان تیر آرش گشاد

یا خاقانی در این بیت‌ها:
کیخسرو آرش کمان، شاه جهانبان چون پدر
اسکندر آتش سنان خضر نهان دان چون پدر
یا
حیدر آتش‌سنان آمد به رزم
رستم آرش‌کمان آمد به رزم
یا
درع رستم به سنبل آراید تیر آرش ز عبهر اندازد

پیرامون نام آرش هم گمانه‌زنی‌ها چنین بوده‌است: درخشان، دارای ساعد نیرومند و نیز خرس یا خرس‌آسا.

هیچ نظری موجود نیست: