۱۳۸۵ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

از سوری و نوروز تا 300

آیین‌های نوروزی در راه است. این بار چهارشنبه سوری(جشن کهن سوری)و نوروز به هم بیش از پیش پیوسته‌اند. اگرچه برخی از ایرانیان هفته پیش را چهارشنبه سوری گرفتند ولی زمان راستین این جشن 29 اسفند است چرا که زمان آغاز سال نو ایرانی در بامداد چهارشنبه است,پس واپسین چهارشنبه‌شب سال همان شب 29 اسفند است. امیدوارم جشن شادی را از سر بگذرانید و زردی خود را به آتش بسپارید و سرخی آن را بستانید. درباره این جشن در اندیشه پرگویی نیستم چرا که بسیار در اینباره سخن گفته‌اند,کوتاه بگویم که در پیش از تاختن اسلام به ایران این جشن در پنج روز پایانی سال برگذار می‌شد و یکی از چند جشن آتش برای ایرانیان بود و انگیزه آن هم نشان دادن راه خانه به فروهر درگذشتگان بوده‌است. پریدن از روی آتش که امروزه برگذار می‌شود نیز به دید من نمودی از گذشتن سیاوش از آتش و آزمون پاکی است. بدین معنا که ایرانیان از آتش می‌گذرند تا با گرما و پرتو آن به پاکی دست یابند و پالوده گردند

از سوری که بگذریم نوروز جمشیدی در پیش است,گوارایتان باد این کهنترین جشنها. ایرانی‌نژادان سراسر جهان این جشن را پاس می‌دارند,زیباترین جشنها از آن ماست,جشن زاش و سرزندگی و رویش و بهار. پس از سرخی آتش سبزی نوروز گوارایتان باد. برای همه آرزوی شادی بسیار دارم. شادی همان چیزی است که سالهاست از ما دریغ داشته شده است . شما آن را از خود دریغ مدارید. از دیرباز در گوش ما خوانده‌اند که سال را هر آنگونه که آغاز کنید تا به انجام سال در همان حالد,شما شاد امیدوار آغاز کنید. به امید آن روزی که خنده بخشی از چهره هر ایرانی شود

هر چه گفتنی از نوروز و دیگر جشنهای ایرانی بسیار است سخنهای گفته شده درباره‌شان نیز بسیار است از این رو من در اینباره چیز بیشتری نمی‌گویم. در اینجا می‌خواهم نگاهی گذرا بیندازم به فیلمی ایرانی2ستیزانه که چندی است خشم ایرانیان را برانگیخته است,فیلم 300. برای من که این فیلم را ندیده‌ام نگر دادن درباره آن دشوار است و چنین اندیشه‌ای نیز ندارم. از گفته‌ها می‌نماید که باید فیلمی باشد که پشتوانه‌اش جلوه‌های دیداری آن است. داستانی تخیلی از 300 اسپارتی که در برابر دو میلیون ایرانی دلیرانه می‌ایستند! به اندازه بسنده این داستان خنده2دار هست که نیاز به بحث و بررسی نداشته باشد. چیزی که من می2خواهم درباره آن سخن بگویم جبه‌گیریهای شکفت برخی در برابر این فیلم است. در اینکه این فیلم ایرانی‌ستیز از بحثی نیست ولی دو نکته,نخست آنکه شایسته نیست که ندانسته دولت آمریکا را سازنده این فیلم بدانیم,آگاهان می‌دانند که رسانه‌ها به مانند ایران زیر فرمان دولت نیستند و گواهش اینکه فیلمهای بر پاد برای نمونه دولت کنونی آمریکا ساخته شده‌اند و در همین آمریکا جایزه‌هایی نیز به دست آورده‌اندو...دولت آمریکا برخورد چندانی هم نمی‌تواند با سازندگان فیلمها بکند,وانگهی چرا باید چنین کند؟
از آمریکا که بگذریم نکته شگفت دیگری که دیده شد این بود که چهره‌هایی جامه خویش را دریدند و فریاد وا ایرانا را پس از به نمایش درآمدن این فیلم سر دادند که بویی از ایرانیگری نبرده‌اند. کسی که روسری عربی به سر می‌اندازد و بیگانگان را برتر می‌شمارد و ایرانیان را خوار می‌دارد و نزدیک به کسانی است که بزرگان ایران زمین را مشتی بددهان دژخوی بی‌بند و بار می‌داند به چه حقی داد از توهین به ایرانی سر می‌دهد؟ مگر همدستان همینان رای نمونه کورش بزرگ را بی‌پدر و مادری تن‌فروش نخوانده‌اند؟ مگر فرزانگانشان ایرانیان را ددانی ندانسته‌اند که با خواهر و مادر و دختر خود همبستر می‌شدند و مشتی عرب آنها را آدم کرده‌اند ندانسته@اند؟شرم گاهی بد نیست,نخست پوشش دشمنان ایران را کنار بگذارید و آنگاه بیایید ببینیم چه می‌گویید! وگرنه این کار چه معنایی دارد جز گرفتن ماهی از آب گلالود؟

۱ نظر:

اسماعيل گفت...

افرين بر هر ايراني ميهن دوست يزدان پاك سايه تان را مستدام دارد .