۱۳۸۶ تیر ۱۳, چهارشنبه

نگاهی به رمانی تاریخی-بخش یکم

شناسنامه کتاب:
کوروش کبیر-نوشته هارولد آلبرت لَمب-برگردان صادق رضازاده شفق(زندگی۱۲۷۴-۱۳۵۰ خورشیدی)-ISBN 964-6760-74-0
نشر به‌افرین-چاپ یکم-۱۳۸۵
نام کتاب به زبان انگلیسی:Cyrus the Great
تاریخ نگارش کتاب به زبان انکلیسی:۱۹۶۰ زایشی
نسکی که در بالا شناسنامه‌اش یادشده نه یک زندگی نامه تاریخی،که داستانی‌است تاریخی که با بهره‌گیری از رخداد زندگی بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی نگاشته‌شده‌است. نویسنده کتاب هارولد لمب خود چندی در میهن ما زیسته و در کنار یادمان‌های تاریخی ما گشته و به پدیدآورندگان آنها اندیشیده‌است. پیداست که او درباره ملت‌های باستانی آگاهی‌های سودمندی داشته و به پیشینه ایران به دیده‌ای دوستانه نگریسته‌است. نامبرده نسک داستانی کوروش کبیر را در ۱۹۶۰ ترسایی نگاشته‌است. در آن زمان که دل‌هایی در ایران آرزوی باززایی ایرانشهری دوباره را داشت و کورش می‌رفت تا دوباره پدر ملت ایران خوانده‌شود. نزدیک به یک سال پس از آن -در ۱۳۴۰خورشیدی-رضازاده شفق این نسک را به زبان ما برگردان نمود.

ولی درباره نسک؛آنچه بیش از همه خواننده را می‌آزارد ویرایش بسیار بد متن کتاب است. لغزش‌های نوشتاری،پس و پیش شدن واج‌ها و نادرست‌نویسی واژگان در جای‌جای کتاب رخ‌می‌نماید. با نگرش به برگردان دُرُشت و سنگین رضازاده شفق و انبوهی از واژگان عربی دور از ذهن و کم کاربرد در زبان فارسی-شیوه فضل‌فروشانه و نکوهیده بسیاری از نویسندگان دیروز و امروز ما-خواندن این رمان تاریخی و فهم همه جمله‌های آن برای هرکسی ساده نیست. ولی با این همه کتاب از داشتن غلط‌نامه‌ای که کار خوانندگان را آسان کند بی‌بهره است. ویراستار این کتاب مجید عبداللهی است.

طرح روی پوشینه (=جلد) کتاب نیز چندان درخور درونمایه آن نیست. نمایی بازسازی شده از شهر پارسه یا آنچنان که بیشتر خوانده می‌شود تخت جمشید که این نما هم به دید من چندان هنرمندانه نمی باشد. در گوشه راست پایین پوشینه عکسی از آرامگاه کورش بزرگ گذارده شده که همخوانی چندانی با زمینه یاد شده ندارد،در گوشه چپ بالا نیز بر زمینه آسمان پارسه نگاره‌ای از زرتشت در کادری گِرد دیده‌می‌شود که اگر کسی نداند این نگاره از کیست شاید بپندارد که چهره کورش است و من درنیافتم که به راستی چهره زرتشت چه جایی بر رویه پوشینه رمان کوروش کبیر دارد؟

کناره بالایی پشت و روی پوشینه با نماد فروهر آراسته شده‌است و کناره پایینی آن نیز همچنین سنگتراشه نامی داریوش دربرخوردش با شورشیان دیده‌می‌شود. پشت پوشینه هم بازسازی پاسارگاد دیده می‌شود که هاله‌ای از نگاره کورش بزرگ را پوشش جنگی به گونه‌ای تازه‌کارانه برآرامگاهش انداخته‌اند. در بالای پشت پوشینه هم واژه کورش کبیر را با بهره‌گیری از Word Art و به گونه فینگلیش نوشته‌اند. روی هم رفته به دید من طرح پشت و روی پوشینه به دور از هر آفرینندگی و بسی سبُک است.


در میانه کتاب هم نگاره‌هایی از آرامگاه کورش بزرگ،تخت جمشید و همچنین نمای بازسازی‌شده آن،نگاره نامی مرد بالدار،سنگنبشته داریوش و نقشه گستره شاهنشاهی هخامنشی دیده‌می‌شود. در شماری از این نگاره‌های نشانی اینترنتی یک تارنگار دیده‌می‌شود. به دیگر سخن چنین پیداست که این نگاره‌ها را از آن تارنگار گرفته‌اند و در کتاب نشانده‌اند. جدا از زیر پا گذاردن داستان حق پخش-که در کشور ما کمتر کسی حتا آن را می‌شناسد چه برسد که بدان ارجی نهد- نداشتن نگاره‌های کارآ و نیازا برای یک نشر شناخته شده و دست‌آویختنش به یک تارنگار اُفت بسیار دارد. بماند که این نگاره‌ها نیز نه چندان پیوندی به متن دارند و نه چندان چنگی به دل می‌زنند. نغز اینکه یکی از این نگاره‌ها همانی‌است که در پشت پوشینه آمده و ما هم از آن سخن‌گفتیم و از دست روزگار نام آن تارگار نیز در همان‌جا هم پیداست. در پایین نقشه‌ای که در کنار نگاره‌ها در میانه کتاب دیده می‌شود نوشته‌ای به چشم می‌خورد:«امپراطوری ایران در زمان کوروش» و این خود گاف بزرگی‌است،چه که همانگونه که در متن این کتاب نیز از آن سخن رانده‌شده مصر در زمان فرزند کورش کمبوجیه به ایران پیوست،ولی در این نقشه مصر را نیز بخشی از ایران زمان کورش نشان‌داده‌اند.

از نما که بگذریم به درونمایه می‌رسیم که نزد بیشتر کسان برتر از نماست

...

هیچ نظری موجود نیست: