۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

آذرابادگان چگونه آزاد شد؟ -بخش دوم

شوروی پذیرفته‌بود که نیروهایش را از آذرابادگان فراخواند و قوام هم می‌پذیرفت که امتیاز نفت شمال را به روسیان بدهد، تنها با این شرط که مجلس شورای ملی این قرارداد را بپذیرد! در اردیبهشت ۱۳۲۵ پیشه‌وری زیر فشار روس‌ها به گفتگو با قوام پرداخت، هرچند که خود به خوبی می دانست که این گفتگو به جایی نمی‌انجامد و شوروی او و فرقه‌اش را قربانی سود خویش می‌کند. او نامه‌ای به استالین نوشته‌بود و با گوشزد کردن سرنوشت جنبش جنگل از او خواست تا از فراخواندن ارتش سرخ از آذربایجان خودداری کند، ولی استالین بدو پاسخ داد که اگر چنین کند انگلستان و آمریکا نیز نیروهایشان را در مصر، سوریه، اندونزی، یونان، چین، ایسلند و دانمارک نگاه خواهند‌داشت. البته برای استالین نفت شمال ایران مهمتر از سرنوشت فرقه بود. بگذریم؛ گفتگو آغاز شد و باقروف از پیشه‌وری خواست تا در برابر خودمختاری پافشاری کند. باقروف هنوز امید داشت تا آذربایجان دروغین و راستین را با هم یکی سازد و با رهبری بر سرزمین بزرگی که از این پیوستگی پدید می‌آورد بر ارج خود بیفزاید. گفتگو دو هفته پایید و سرانجام هم به جایی نینجامید. قوام هشیارتر از آن بود که کلید آذرابادگان را دودستی به پیشه‌وری سپارد. پس از این ناکامی پیشه‌وری از اختلاف‌های مرزی با جمهوری مهاباد به رهبری قاضی محمد(که بر خلاف پیشه‌وریِ نادوست‌داشتنی مردمان کردستان کمابیش بدو دلبسته بودند) را کمی کنارنهاد و با دولت او پیمان دوستی بست. این برنگرانی ایرانیان می‌افزود، به ویژه که رادیوی فرقه در تبریز گستاخانه به دولت ایران چنگ و دندان نشان می‌داد. در این میان قوام با تاکتیکی زیرکانه شایع ساختکه در اندیشهٔ کناره‌گیری است. این خبر روسیان را هراسناک ساخت چرا که با کنار رفتن قوام دور نبود که دولت ایران به دست نیروهای تندرو بیفتد، آرمانگرایانی که گفتگو با فرقه را از همان آغاز نشان از سستی و ناتوانی دولت می‌پنداشتند و هوادار لشکرکشی به آذربایجان بودند. روس‌ها خوب می‌دانستند که اگر کار بدینجا بکشد دور نیست با جهان سرمایه‌داری به رهبری آمریکا گلاویز شوند و در پی‌اش لقمهٔ آمادهٔ لمابندن ایران را از کف بدهند! بدینسان قوام پشتیبانی سفیر شوروی در تهران را به دست آورد. پس مظفر فیروز را در خرداد ۱۳۲۵ برای پی‌گیری گفتگو با فرقه به آذرابادگان فرستاد. سپسامتیازهای بیشتری به فرقه داد و سلام‌الله جاوید را که میانه‌روترین سران فرقه بود استاندار آذربایجان خواند. قوام اکنون کمابیش همهٔ درخواست‌های فرقه را می‌پذیرفت. اینچنین دولت مسکو پیشه‌وری را وادار به پذیرش پیشنهادهای قوام نمود. وی البته تا زمانی که هنوز نیروهای ارتش سزخ در ایران بود بر پیمانی که بسته بود البته گردن می‌نهاد. گرچه بر پیشه‌وری چون روز روشن بود که سرانجام سرورانش پشت او را در برابر دولت مرکزی ایران خالی می‌کنند و قوام نیز بر پیمانش پایبند نخواهد ماند.

در امرداد ۱۳۲۵ قوام چند وزارت‌خانه را به توده‌ای‌ها سپرد تا اینچنین روسیان را در آرامش‌نگاه‌دارد. در این میان فرقه در ناکامی دست‌و‌پا می‌زد. اینان که از همان آغاز در میان آذری‌ها میهن‌پرست پشتوانه‌ای نداشتند در سرح‌های خیال‌پردازانهٔ خود نیز ناکام بودند؛ بودجه کم آورده‌بودند، تولید در آذربایجان رو به سراشیب داشت، سیاست‌های کمونیستی بازرگانی را از میان برده‌بود و بالا کشیدن دارایی‌های توانمندان نیز به تباهی محصول انجامیده بود. این همه آذرابادگانی‌ها را از فرقه ناخشنودتر از پیش می‌ساخت.


دنباله دارد

۳ نظر:

ناشناس گفت...

هچی میتونید از این مطالب بذارید
به عنوان یک تورک تنفرم از امثال شماها بیشتر میشخ

ناشناس گفت...

آذرآبادگان کجاست؟جایی به این اسم نیست.اونجایی که می گویید آذربایجان هست.نمی دونم چه مرضی دارن بعضی ها که تاریخ رو جعل می کنند.
آذها یا اغوزها اولین قبایل ترک هستند که از شمال دریای خزر وارد این منطقه شدند.آر یک اسم و صفت ترکی هست به معنای شوهر,مرد,سرباز و جنگجو که هنوز هم ترکها از این کلمه استفاده می کنند و اغلب اقوام ترک این پسوند را دارند مانند:افشار,تاتار,آوار و غیره
بای هم همخانواده کلمات بیگ,بک,بیوک هست به معنای بزرگ مانند:آتابای که میشه بزرگ
کان هم به ترکی یعنی مرکز,سرزمین و منشا
آذ+آر+بای+کان=سرزمین قوم بزرگ و جنگجوی آذ یا آغور
اینو من نمیگم بلکه بزرگترین مورخان و ترک شناسان عرب,روس,چینی,اروپایی و آمریکایی با کلی مستندات می گویند.
البته کاری که شما می کنید یعنی جعل تاریخ مانند ریختن آب با لیوان برای خاموش کردن آتش هست و بجز ارضای خودتان فایده ای برایتان ندارد.

ناشناس گفت...

vaghean in dorogh ha va cherto pertaro mikhain tahvile ki bedin tarikhro har cheghadr ham bad bashe benevisid ama dorogh nanevisid