از این نغزتر نقش پیروان آیین بهایی در این جعلیات آریاییاست! ولی نقش این باورمندان فلکزده در این میان چیست؟ گویا آن است که فلان خاورشناسی که زمانی پدرانش پیرو آیین یهود بودهاند در یک سخنرانی آزاراندن بهاییان را نکوهیدهاست. خوب البته جنس جور است، پدران آن دانشمند یهودی بودهاند(رهبران پشت پردهٔ استعامار!)، خود او خاورشناس بودهاست(دانش من درآوردی جهودان برای فریب استعمارزدگان!) و ایشان در یک سخنرانی از زجری که بر پیروان بهاییگری میرود داد سخن دادهاست(پدافند از همدستان!). گمان نکنم نیاز به بازگویی باشد که بهاییگری روی هم رفته دینی سامیاست و ایرانی بودن پیروانش به معنای ریشهٔ ایرانی اندیشهٔ بهایی نمیباشد.
یافتههای نویسندگان ارجمند آریاییستیز به همین چند نومنه پایان نمییابد، ولی اگر بخواهم به همهٔ آنها اشاره کنم و پاسخی بنویسم باید کتابی بسیاربرگ بنگارم، پس به همین چند مورد نغزتر بسنده میکنم. ولی نتیجهای که این نویسندگان گرانارج از این آسمان ریسمانبافیها میگیرند این است که روزگاری ملتی به نام ملت مسلمان از این سو تا آن سوی جهان میزیستهاندو به خوشی و خرمی روزگار به سر میبرده و سرشان به کار خودشان بودهاست که ناگاه سر و کلهٔ مشتی استعمارگر فراماسونِ صهیونیستِ بهایی گبر (دربارهٔ نقش گبرکان! در استعمار ملت مسلمان شاید در آینده به صورت مستقل چیزکی نوشتم) از راه میرسند و روی شانهٔ این ملت میزندد که بابا تو عربی، برادر جان تو ایرانی هستی، جانان تو ترکی و مسلمانان هم فریب دروغهای پیوندشکنانهٔ این جماعت را خورده و به یکباره به جان هم میافتند و...!!؟
نمیدانم آیا آن نویسندگان فرزانه تاریخ ایران پیش از استعمار را نخواندهاند یا خوانده ولی فراموش کردهاند، یا شاید به سودشان نبوده که به یاد بسپرند؟ چگونهاست که فلان لغزش اطلاعاتی فلان کتاب کهن نه چندان معتبر را که ایرانیان را از نژاد سامی انگاشتهاست به یاد دارند ولی فراموش کردهاند یا نخواستهاند به یاد بسپارند که تفاخر به نیاکان در نزد ایرانیان نه ریشه در استعمار که به تاریخ فراموشناشدنیشان دارد. آیا آن چامهٔ اسدی را که به گردنفرازی عج بر عرب دلالت میکند را نخواندهاند؟ آیا نامی از شعوبیه نشنیدهاند؟ بشار پسر برد برایشان نامی گمنام است؟ نمیدانند که تا سالها پس از چیرگی ترک و تازی بر ایران، ایرانیان از خسروان یاد میکردند و به اندوه و دریغ از آن شکوه گذشته یاد میکردند؟ یا این نویسندگان نمیدانند و یا من اثرپذیرفته از فراموشخانهٔ فراماسونها و به شور سکههای زر فرزندان اسرائیل و افسون گبرکان بهایی زندیق کمونیست! کر و کور و بیاراده نمیخواهم یا نمیتوانم بپذیرم که بیرونی، فردوسی، ابن مقفع و بسیاری دیگر به پیروی از اربابان استعمارگر صهیونیست خود چنین دروغهایی سر هم کردهاند و به خورد ما کژفهمان دادهاند. و تاریخ راستین جهان بدین گونه بودهاست که مشتی بربر وحشی بیتمدن و چنین و چنان به بیداد روزگار میگذراندهاند که ناگاه نوری از بیابانهای بیآب و علف عربستان دمید و کران تا کران جهان را با پرتوش روشن نمود و از تابش آن نور ملتی آفریده شد به نام ملت مسلمان. و این ملت مسلمان سدهها زیست و از برکتش هم خود بالید و هم همسایگان نامسلمانش را شاد داشت. تا اینکه ناگاه حضرت ابلیس از زور رشک به پیکر یهودیت ظاهر شد، بر اروپاییان چیره گشت و خوان استعمار گسترد و ما را بدین گمراهی انداخت که امروز در این خیال خامیم که ایرانیانیم و نوادگان کورش و زرتشتها...!؟
۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵ نظر:
eltusha_iranban@yahoo.com
درود سرور اردلان
حال شما؟
بسیار خوسحال شدم دوباره بلاگت رو راه انداختی .مطلب نوشتی.باز از مطالب بی نظیرت استفاده می کنیم. خیلی خوشحالم . امیدوارم همه روزه شاد و تندرست باشی و همه چیز به کامت باشه .مواظب خودت باش .التوشا
eltusha_iranban@yahoo.com
درود سرور اردلان
حال شما؟
بسیار خوسحال شدم دوباره بلاگت رو راه انداختی .مطلب نوشتی.باز از مطالب بی نظیرت استفاده می کنیم. خیلی خوشحالم . امیدوارم همه روزه شاد و تندرست باشی و همه چیز به کامت باشه .مواظب خودت باش .التوشا
درود
این (توهم توطئه + همه یهود/بهایی انگاری) یک معجون نه تنها غیر علمی، بلکه همچون بمب اتم خطرناک، ویرانگر و دهشتناکی است که چندی است بر ذهن بیمار و ایدئولوژیک پاره ای نویسندگان "ذینفوذ" ایرانی لانه کرده و توسط رسانه های دولتی نیز پشتیبانی می شود. باید بیشتر روشنگری کرد. ممنونم از تلاشتان.
درود، بله ملغمهای است از یهودی ستیزی و نیاز به یک دشمن خارجی. خواهش میکنم دوست گرامی، ما هم در حد داشتههای خود میکوشیم
با سلام،
نامم فرهاد است.
بسیار خوشوقت میشوم اگر به سایت تازه تاسیس من (فرهنگی – تاریخی – صنعتی)
سری بزنید و نظریات خود را در مورد نوشته های آن بیان کنید.
با سپاس فراوان.
فرهاد
http://farhangi-sanati.blogspot.com/
ارسال یک نظر