پاسخی که شاید برخی دوستان دهند این است که نه خوب برداشت گوینده شنونده از چنین واژهای این نیست که طرف به راستی برده است یا خود را بردهٔ آن کس میداند و...بله من هم میدانم که این تعارفی لوس بیش نیست. ولی چه تعارفی؟ تعارفی که در آن فرد برای نشان دادن دوستی خود را تا مرز بندگی فرد روبهرو به پایین میکشد و از شخصیت خود میکاهد. غافل از آنکه دوستی در برابری معنا مییابد و نه در تفاوت حقوق. حالا من انسان بیایم خودم را در حد یک کالای قابل خرید و فروش پایین بیاورم تا ارادتم به طرف مقابل را برسانم!؟ چگونه خردی در آن نهفته است من نمیدانم. از آنجایی که میدانم چنین شیوهٔ نگارشی خودخواردارانهای بیشتر کورکورانه است تا خودخواسته و اندیشیده بیش از این وارد جزئیات داستان نمیشوم. همین اندازه بگویم که دوستان دست نگهدارید که این نه فروتنی است، پست انگاری خود است.
بندهای نمونهای از خروار این واژگان نکوهیدهٔ شرمبار بار است. در پس و پیش همین واژه چهها که نمیآورند چون: بندهٔ حقیر سراپا تقصیر! یا دستینههایی چون الاحقر! و واژگانی به همین پایه زشت و زننده. فرزندان آزادگان اگر امروز در اندیشهٔ دستیابی به حقوق راستین شهروندی خویشند بهتر آناست که نخست این اندیشه و گفتار بندگی و خودکوچکبینی را به دور بیندازند.

۲ نظر:
براستی که میهنمان به کسانی بیشتر همچون شما نیاز دارد.
براستی نمیدانم این همه خود را پایین آوردن و کوچک جلوه دادن, چگونه در فرهنگ ما جای خوش کرده است.
از مهرتان سپاسگذارم. امیدوارم روزی بیاید که این خودخوارداریها به تاریخ پیوسته باشد
ارسال یک نظر