۱۳۸۵ آذر ۱۸, شنبه

آیین مانی

مانی پیامبر ایران باستان و پدید آورنده آیینی بود که در فارسی امروز به نامهایی چند از آن دسته مانویگری،آیین مانی،آیین مانی و...خوانده می شود. مانی پسر فاتک و از تبار سپاهیان پارتی و از خاندانی سرشناس بود.پدرش در آغاز کودکی مانی به بابل در کشور عراق کنونی که در آن زمان بخشی از شاهنشاهی ساسانی بود رفت و به آیین گنوسی(وابسته به شناخت یا عرفان) مغتسله پیوست و اینچنین مانی از کودکی با پیروان این آیین آشنا شد و به آیین اینان زیست و بزرگ شد. وی در نوجوانی و بر پایه ادعای خود فرشته ای را دیدار می کند که او را به سوی آیینی به جز آنچه مغتسله باور داشتند رهنمون می کند. برپایه این الهامات او در آغاز جوانی آیینی را پدید آورد و آن را به نزدیکانش پذیراند. آنگاه دست به یک سری سفر تا هندوستان و بخشهای گوناگون شاهنشاهی ایران زد. در پایان سفر و در روز تاجگذاری شاپور یکم آیین تازه را به شاه و مردم آشکار کرد.(242 ترسایی)مانی از سوی پاره ای از نزدیکان شاه از آن دسته برادر شاه پشتیبانی شد و ایینش را به جای جای جهان آن روز گسترانید. در برابر این موبدان زرتشتی به ستیز با او و آیین همه گیرش پرداختند.سرانجام موبد موبدان کرتیر که مردی چیره بر کشور بود توانست فرمان مرگ او را از شاه بهرام دوم(274-293 ترسایی)بگیرد.
مانویگری آیینی بود آمیخته از دینهای کهن جهان باستان؛زرتشتی،ترسایی،مندایی،جهود و بودایی. اثر آیینهای یاد شده را در تار و پود دین نو به سادگی می شد دین. چنانکه اسطلاحهایی مانند مسیح و بودا که از دو آیین ترسایی و بودایی ستانده شده بود به گستردگی در این آیین به کار می رفت.
مانی پیامبر را شاید بتوان نخستین کسی خواند که بر این داو بود که واپسین پیامبر و کامل کننده همه دینهای پیشین است. او همچنین نخستین پیامبری است که آموزه هایش را خودش نوشت،کاری که خودش بدان پیوسته می بالید و بیان می داشت که آموزه های پیامبران پیشین به دست پیروانشان نوشته شده بود و نه خودشان. وی نویسنده این کتابهاست:انجیل زنده،گنج زندگان،اسفار،رازان،کتاب کوان،دیبان،مزامیر و نیایشها،ارژنگ و شاپورگان که آن را به شاپور یکم پیشکش نمود. همچنین روشی که مانی در گستراندن دین خود به کار برد روشی نغز و سودمند بود،نگارگری. مانی که خود نگارگری چیره دست بود با هنر نگارگریش باورهای خویش را برای مردم به نمایش می گذاشت.ناماورترین اثر مانی ارژنگ نیز پر از نگاره هایی از این دست بود. البته امروز بدبختانه از این اثر جز تفسیری که بر آن نوشته شده چیزی به جای نمانده است. از برای همین هنر بود که در ادب فارسی مانی را صورتگر چین می خوانند.شاگردان مانی نیز این روش تبلیغ آیین خود را پی گرفتند.
با مرگ مانی مانویان نیز زیر فشار کرتیر و پیروان پیورزش بودند،پس به ناچار به دیگر جاها کوچیدند هرچند که تا تازش تازیان و سده های پس از آن مانویان در ایران می زیستند،ولی پس از چیرگی عربهای مسلمان دیگر از آنان اثری در ایران به جای نماند!در سرزمینهای دیگر می توان از امپراتوری روم نام برد به ویژه سرزمین باستانی مصر کهبخشی از یافته های باستانی ما در باره مانویگری از این سرزمین است.سنت آگوستین که بسیاری از دانسته های ما درباره باورهای مانوی از اوست خود در آغاز یک مانوی بوده که در آینده به مسیحیت گروید و دشمن مانویگری شد.ولی مانویگری در سوی دیگر جهان که ترکستان چین باشد تا سده ها بالنده ماند. مار اَمّو فرستاده مانی به ترکستان چین نخستین کسی بود که این آیین را در آنجا پایه ریزی کرد.گرایش بوگوخان پادشاه اویغورها به آیین مانوی در سال 762 میلادی رخدادمهم و درخشانی در تاریخ این آیین بود زیرا با پیوستن و پستیبانی اویغورها از این آیین،مانویگری در چین توانست تا تازش مغولها به این سرزمین پایدار بماند.ناگفته نماند که بیشترین و برجسته ترین یافته های باستانشناسان درباره آیین مانی در حوزه فرمانروایی همین اویغورها به ویژه آبادی تورفان بوده است. دانشمندان آلمانی که پیشگامشان والتر برونو هنینگ بود از یافتن هنر مانوی دچار شگفتی بسیار شدند. برپایه یافته های ارزشمند آنان که امروز در کشور المان نگهداری می شود مانویان به جز نگارگری،در خوشنویسی و خنیاگری نیز بسیار چیره دست بودند.

برای آگاهی بیشتر به دوستان گرامی خواندن نسک ارجمند
هنر مانوی
نوشته هانش یواخیم کلیک کایت وبا برگردان ابوالقاسم اسماعیلپوررا پیشنهاد می کنم

۵ نظر:

داريوش احمدي گفت...

موفق باشيد
داريوش احمدي / كياني
prana.persianblog.com

Ariobarzan گفت...

سپاسگذارم.برای شما نیز آرزوی کامیابی روزافزون دارم.

Datiki گفت...

بسيار زيبا و آموزنده بود. به ويژه شيوه نگارش زيباي شما. واژه تازش به جاي حمله هم برايم يادآوري خوبي بود.

ناشناس گفت...

عالی بود کار من و که راه انداخت. متشکرم

ناشناس گفت...

زحمات شمادر نوشتن این متن را ارج می نهم و گذاشتن این نظر شاید کمترین وظیفه ام باشد.